فصل چهارم: رسول.
بالاخره... رو در رو همدیگر را ملاقات می کنند.
نگهبان ساکتی که مراقب مکس بود سرانجام در مقابل او ظاهر شد.
اما به نظر می رسد که این فقط یک ملاقات معمولی نیست.
DEV پیام مهمی برای Max در رابطه با روزهای آینده در گرین ویل دارد.
او همه چیزهایی را که برای شناخته شدنش در لحظه لازم است توضیح می دهد.
بدیهی است.. در شوک بودن و از دست دادن کلمات در مورد آخرالزمان آینده... مکس به زمان نیاز دارد تا به این موضوع فکر کند!
بعد از بازگشت به زمین... چند روزی گذشت.
شب جمعه است
مکس می خواست یک روز مرخصی بگیرد.. اما از یک خبر وحشتناک در مورد یک آتش نشان مطلع می شود.
متوجه می شود که روزهای هشدار داده شده توسط DEV چندان دور نیست ... او با یکی از دوستان مورد اعتماد خود تماس می گیرد تا راهنمایی کند.
تاریخ بهروزرسانی
۱۸ مرداد ۱۴۰۴